کمدی سیاه چیست؟ برترین فیلم های کمدی سیاه کدام
در ادامه پاسخی جامع به این سوالات خواهیم داد،همراه ما باشید.
ژانر
گونه ای از کمدی که وما قرار نیست خنده دار باشد و خیلی از اوقات، در بستر روایتی تلخ و هولناک به تصویر کشیده می شود. کمدی سیاه ها عموما با تابوها شوخی می کنند و سعی دارند از دل مضامین تاریکی مانند مرگ، خودکشی، و خشونت، موقعیت های هجوآمیز بیرون بکشند. در اواخر دهه ی ۱۹۸۰ میلادی، تولید فیلم های کمدی سیاه به اوج رسید و پروسه ی ساخت شان همچنان ادامه دارد.
قطعا تماشای انسان شکست خورده و به انتها رسیده ای که با تفنگی پر قصد خودکشی دارد و دوست صمیمی اش برای جلوگیری از این کار هولناک به سمت او اسلحه می کشد، جذاب تر از مرگ عادی حین سانحه ی رانندگی است. شاید با توجه به جهان بینی و نوع نگاه فیلم ساز، مقداری از ریزه کاری های داستانی متفاوت باشند اما تنهایی، بحران های وجودی انسان مدرن و خشونت، جزو مشخصه های اصلی کمدی سیاه محسوب می شوند. در ادامه این مقاله از
عموما سینمای اسپانیا یا فیلم هایی که توسط کارگردانان آمریکای جنوبی ساخته می شوند، از نوعی خشونت منحصربه فرد و عجیب برخوردارند. با توجه به همین موضوع، می توانیم علت علاقه ی این دسته از فیلم سازان را به آثار کمدی سیاه درک کنیم. قصه های وحشی جزو آن کمدی سیاه هایی است که به صورت اپیزودیک روایت می شوند و با پرداختن به داستان های مختلف، در پی بیان مفاهیمی مشخص هستند.
حتما بخوانید >>
این فیلم خوش ساخت و جذاب در بستر شش اپیزود مستقل، قصه ی آدم هایی را روایت می کند که با گرفتار شدن در دام اشتباهات کوچک و تصمیمات لحظه ای، فجایعی بزرگ را به بار می آورند. تمام ویژگی های یک کمدی سیاه سرحال و جدی در فیلم قصه های وحشی وجود دارد. قتل های ناگهانی، عشق های نافرجام، مرگ، لحظات خنده دار و هولناک که همگی شان با توجه به فضاسازی شهر بوینس آیرس و کارگردانی حرفه ای دامیان زیفرون، به بهترین شکل ممکن تصویرسازی شده اند تا سیاهی های ژانر کمدی را، این بار با جهان بینی ساکنین آمریکای لاتین لمس کنید.
حتما بخوانید >>
فیلم <<دکتر استرنج لاو یا: چگونه یاد گرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم>> یکی از عجیب ترین ساخته های کوبریک در طول کارنامه ی فیلم سازی اش به حساب می آید. شاید در آن زمان هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که موضوع جدی و مهمی مثل جنگ سرد و مسئله ی استفاده از سلاح های هسته ای هم می تواند به هجو کشیده شود. اما کوبریک با ساخت فیلم درخشان دکتر استرنج لاو، از قاب چشمان تیزبین و شکاک اش به جنگ نگاه کرد و یکی از عجیب ترین کمدی سیاه های تاریخ سینما را به وجود آورد.
استنلی کوبریک در فیلم دکتر استرنج لاو، وارد اتاق های تصمیم گیری و ت گذاری جنگ می شود و با طنز نیش دارش، جنگ های سرد آمریکا را به زیر تیغ انتقاد می کشاند. داستان فیلم به اقدام خودسرانه و فاجعه بار جک ریپر می پردازد. ژنرال روان پریش ارتش که به ریاست یکی از پایگاه های هوایی آمریکا اشتغال دارد اما در اثر اتفاقی عجیب، باعث انجام حملات هسته ای به شوروی می شود. رئیس جمهور ایالات متحده و تعداد زیادی از ت مداران، تصمیم می گیرند تا با ایجاد گردهمایی و اجلاسی فوری در اتاق فرماندهی جنگ، از وقوع این فاجعه جلوگیری کنند. کوبریک با استفاده از قدرت متن و تبحر پیتر سلرز، جوری دیالوگ ها را با اتمسفر هولناک و سیاه و سفید فیلم ترکیب می کند که نمی دانید به بمباران شوروی فکر کنید یا به شوخی های تاریک و رگه های کمدی سیاه فیلم نامه لبخند بزنید.
حتما بخوانید >>
اعتیاد به مواد مخدر و پرداختن به زندگی گروهی از جوانان افسرده، جزو محبوب ترین موضوعات برای ساخت فیلم های کمدی سیاه است. داستان فیلم رگ یابی بر اساس رمانی به همین نام از اروین ولش نوشته شده و به زندگی فلاکت بار و تاریک مارک رنتون می پردازد. جوانی اسکاتلندی و به انتها رسیده که با اعتیاد، مصرف هروئین و گروهی از دوستان صمیمی اش دست و پنجه نرم می کند. در این کمدی سیاه تلخ و خشن، همه چیز وجود دارد؛ از لذت های پوچ عیاشی تا رسیدن به سراشیبی زندگی و سقوط آزاد. شاید از این منظر بتوان فیلم های تأثیرگذاری مثل <<مرثیه ای برای یک رویا>> و <<به خلاء وارد شو>> را تا حدودی نزدیک به حال و هوای این فیلم دانست.
دنی بویل با استفاده از کمدی سیاه خاص و به شدت نیش دار بریتانیایی، به نقاط تاریک وجودی انسان می پردازد و در ابعاد وسیع تر، رگه هایی از نابه سامانی های اجتماعی و تابوها را دست مایه ی نقد قرار می دهد. فیلم رگ یابی بدون شک یکی از تاثیرگذارترین و عجیب ترین کمدی سیاه های دهه ی ۱۹۹۰ میلادی است؛ اثری تند و تیز درباره ی زندگی کسالت بار نسل جوان و پوچی های جوامع مدرن.
حتما بخوانید >>
برادران کوئن استاد کمدی سیاه اند. فیلم های این دو برادر کهنه کار و صاحب سبک، ممکن است مانند ساخته های مارتین مک دونا و کوئنتین تارانتینو آن چنان خشونت بار نباشد اما آن ها با نوع نگاه منحصربه فردشان به جهان و درونیات انسان، نوعی از کمدی سیاه را خلق می کنند که به سختی می توان مشابه اش را پیدا کرد. فیلم لبوفسکی بزرگ یکی از همین آثار است که در زمان خود چندان تحویل گرفته نشد اما با مرور زمان، به تالار عناوین کالت تاریخ سینما راه پیدا کرد.
این فیلم جذاب داستان عجیب و چند روزه از زندگی یک مرد بیکار را روایت می کند که در پی اتفاقی عجیب، ناگهان با سرمایه داری میلیونر که هم نام خودش است اشتباه گرفته می شود. شاید ایده ی اصلی پیرنگ لبوفسکی بزرگ تکراری به نظر برسد اما برادران کوئن با خلق شخصیت های به یادماندنی و موقعیت های خنده دار که در بستر موضوعات جدی اتفاق می افتند، یک کمدی سیاه سرحال و سرگرم کننده را به وجود آورده اند که تا این لحظه زنده و دیدنی ست و روزبه روز به طرفدارانش اضافه می شود.
حتما بخوانید >>
فیلم تحسین شده ی بردمن در ۸۷امین مراسم اسکار توانست جایزه ی بهترین فیلم را ازآن خود کند و ایناریتو را بیش از پیش، در کانون توجهات قرار دهد. این کمدی سیاه خوش ساخت روایت گر زندگی ریگان تامسون است. ابرقهرمان سابق فیلم های هالیوودی که حدود ۲۰ سال قبل با ایفای نقش مرد پرنده ای به شهرت فوق العاده ای رسیده بود اما در حال حاضر، زندگی کسالت بار و ناامیدکننده اش را سپری می کند.
ریگان تصمیم می گیرد تا در برادوی روی صحنه برود و با اجرای نمایش نامه ای اقتباسی از معروف ترین داستان کوتاه ریموند کارور که <<وقتی از عشق حرف می زنیم از چه حرف می زنیم>> نام دارد، جواب تمام انتقادها را بدهد و شهرت از دست رفته اش را بازگرداند. بردمن مانند یک معجون بی نظیر از تمام المان های کمدی سیاه است. از تنهایی های همیشگی ریگان و ارتباط سرد با دخترش تا گیر افتادن در دام تاریک درونیات و خیالات گذشته اش با مرد پرنده ای، همگی جزو ویژگی هایی هستند که گاهی بیش از حد تراژیک می شوند و برخی اوقات، باید به طنز سیاه شان نیشخند زد.
حتما بخوانید >>
یورگوس لانتیموس یونانی یکی از نوابغ حال حاضر سینماست. او با ساخت آثاری مانند <<دندان نیش>>، <<کشتن گوزن مقدس>> و <<سوگلی>> توانایی هایش را به جهانیان ثابت کرده است. اما در سال ۲۰۱۵ بود که با فیلم خرچنگ، نام لانتیموس بیش از پیش بر سر زبان ها افتاد. این کمدی سیاه علمی تخیلی، قصه ی جهانی دیستوپیایی را روایت می کند که در آن مجرد بودن جرم محسوب می شود. در این دنیای کابوس وار، افراد مجرد تنها ۴۵ روز فرصت دارند تا شریک زندگی شان را انتخاب کنند در غیر این صورت به حیوانی که دوست دارند تبدیل خواهند شد و باید باقی عمرشان را در جنگل بگذرانند
مجردها می توانند با شکار افرادی که از هتل فرار کرده اند، مدت اقامت شان را افزایش دهند و کمی دیرتر از کالبد انسانی خود خارج شوند. فیلم خرچنگ بیانیه ای تند و تیز و نمادین بر علیه روابط انسان ها با یک دیگر، تنهایی هایشان و وضعیت خنده دار تجرد و تأهل در جوامع مدرن بشری ست. لانتیموس با استفاده از تیم بازیگری فوق العاده و ایده ی داستانی بکرش، پا را از دغدغه های انسان ها فراتر گذاشته و به گونه ای هجوآمیز مسائل ی، اجتماعی و فرهنگی را به تصویر می کشد. راستی اگر مهلت ۴۵ روزه شما تمام شود، حیوان انتخابی تان چه خواهد بود؟
حتما بخوانید >>
یک کمدی سیاه جذاب و تکان دهنده راجع به اختلاف طبقاتی و سرمایه داری که بسیاری از جوایز مهم سینمایی را درو کرد و در ۹۲امین مراسم اسکار، به عنوان بهترین فیلم شناخته شد. بونگ جون هو را بیشتر به خاطر پارودی های جذاب اش می شناسند اما این فیلم ساز صاحب سبک کره ای، با کمدی سیاه بیگانه نیست. در بسیاری از ساخته هایش می توان رگه هایی از شوخی های تاریک و تلخ را مشاهده کرد اما انگل، به طور ویژه ای از این ساب ژانر مهم بهره می برد.
داستان فیلم به شکلی عادی آغاز می شود؛ خانواده ی کیم در زیرزمین یکی از محله های فقیرنشین زندگی می کنند و با مشاغل موقت و کم درآمد مانند درست کردن جعبه های پیتزا، امورات شان را می گذرانند. در پی اتفاقی ناگهانی، رفته رفته تمام اعضای این خانواده به بهانه های مختلف و با پوشش های شغلی گوناگون، مانند انگل وارد زندگی اعیانی خانواده ای دیگر به نام پارک می شوند. فیلم تحسین شده ی بونگ جون هو با موقعیت های هولناک و کمدی سیاه شرقی عجیب اش، به طرز بی رحمانه ای از مباحث اختلاف طبقاتی و سرمایه داری حاکم بر جوامع مدرن انتقاد می کند. تقابلی به ظاهر خنده دار میان انگل های زیرزمینی و برج نشینان مقیم ابرها که به شکلی وحشتناک و جدی ادامه دار می شود و در نهایت، با تاریک ترین حالت ممکن به پایان می رسد.
حتما بخوانید >>
مگر می شود صحبت از فیلم های کمدی سیاه باشد و تنها به یک اثر از برادران کوئن اکتفا کرد؟ این دو برادر در سال ۱۹۹۶ با ساخت فیلم جریان ساز فارگو، نوع نگاه جدیدی را به کمدی سیاه های جنایی اضافه کردند. جری لاندگارد به دلیل مشکلات مالی، همسرش را توسط دو خلافکار خطرناک گروگان می گیرد تا در ازای آزاد کردن او از پدرزن اش اخاذی کند.
این ماجراهای تکان دهنده با مشتی خون و گلوله همراه می شوند و به همین دلیل، مارج گاندرسون که به عنوان افسر پلیس محلی مشغول به کار است، ردپای این قتل ها و اتفاقات مرموز را دنبال می کند تا به سرنخ های جدیدی برسد. کافی ست تقابل گروگان گیرها، جری لاندگارد و مارج گاندرسون را با یک دیگر ببینید تا به سیاهی کمدی های برادران کوئن ایمان بیاورید. یک داستان جنایی داخل اتمسفری سرد و برفی که در سراسرش، شوخی با موضوعات جدی و طنز تلخ جریان دارد و با گذشت این همه سال، همچنان دیدنی و جذاب است.
حتما بخوانید >>
و اما از هرچه بگذریم، سخن تارانتینو خوش تر است. مهم ترین فیلم این کارگردان خلاق، هنوز هم به عنوان یکی از تأثیرگذارترین آثار تاریخ سینما شناخته می شود. تارانتینو با پالپ فیکشن یا داستان عامه پسند، مرزهای هجو و کمدی سیاه را جابه جا کرد. دریایی از کنایه های تند و تیز ی-اجتماعی، روایت های غیرخطی و ارجاعات مختلف به فرهنگ عامه و تاریخ سینما که با نوع نگاهی تازه به مبحث خشونت ترکیب شدند و یکی از موفق ترین نمونه های کمدی سیاه را به وجود آوردند.
داستان فیلم پالپ فیکشن در سه خط روایی به ظاهر جداگانه اما مرتبط با یک دیگر روایت می شود. رفت و برگشت های زمانی، شخصیت های ماندگار، دیالوگ های تکرارنشدنی ساموئل ال. جکسون، قصه ی غیرقابل پیش بینی و موقعیت های تکان دهنده، همگی باعث می شوند تا هنگام تماشای این فیلم، به زمان و مکان تعلق نداشته باشید و وارد بازی های ذهنی تارانتینو شوید. اگر می خواهید بدانید کمدی سیاه تمام عیار چیست، پالپ فیکشن یکی از بهترین گزینه های موجود است.
حتما بخوانید >>
اگر برادران کوئن و تارانتینو را به عنوان اساتید کمدی سیاه در آمریکا به حساب بیاوریم، قطعاً مارتین مک دونا یکی از بهترین های قاره ی اروپا در این سبک خواهد بود. این نمایش نامه نویس و کارگردان بریتانیایی-ایرلندی، ید طولایی در کمدی سیاه دارد و با نگارش نمایش نامه های جذاب و موفقی مانند <<غرب غم زده>>، <<مراسم قطع دست در اسپوکن>> و <<مرد بالشی>> از محبوبیت خوبی نزد علاقه مندان به ادبیات برخوردار شده است.
مک دونا در عالم سینما هم علاقه ی شدیدی به کمدی سیاه و طنز نیش دار دارد. او در سال ۲۰۰۸ با فیلم در بروژ، دست به خلق یکی از خاص ترین آثار تاریخ این ساب ژانر زد. این فیلم داستان دو آدم کش را به اسم ری و کن روایت می کند که به دستور رئیسشان هری، وارد شهر بروژ در کشور بلژیک می شوند تا در طی روزهای آینده، سوژه ای جدید را به قتل برسانند. رفته رفته همه چیز تغییر می کند و مک دونا با توجه به قصه ای درخشان و کمدی سیاه مختص به خودش، شخصیت ها را بین دوراهی های اخلاقی قرار می دهد تا در میان پیچیده ترین مشخصه های انسانی و تلفیقی از احساس و اسلحه، ناگهان مخاطب را به طرز وحشتناکی غافلگیر کند. در بروژ یکی از بهترین کمدی سیاه های تاریخ سینما و بی نقص ترین اثر مک دوناست که در لحظه لحظه اش می تواند شما را بخنداند، به فکر فرو ببرد و بگریاند.
حتما بخوانید >>
روایت دختر جوان از پشتپرده کلیپ ۲دقیقهای
تور مجازی فرانسه ؛ بازدید از 11 جاذبه تماشایی از پاریس تا آلزاس (رایگان) 2021
دیالوگ های ماندگار غمگین خاص و زیبا از فیلم های خارجی و ایرانی
کمدی سیاه ؛ 10 فیلم کمدی سیاه برتر تاریخ سینما که باید ببینید
16 فیلم سینمای لاتین که حتما باید ببینید
های ,فیلم ,کمدی ,سیاه ,ی ,ای ,کمدی سیاه ,فیلم های ,یکی از ,را به ,می کند ,حتما بخوانید بهترین ,۱۹۹۶ امتیاز متاکریتیک ,۲۰۱۴ امتیاز متاکریتیک
درباره این سایت